۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

بار کج را به سرمنزل مقصود راهی نیست، خواه اسلام ناب محمدی باشد، خواه اسلام رحمانی

باز هم اسلام و این بار از نوع رحمانی

پس از 1400 سال از پیدایش این دین، هنوز هم باید نسخه های جدید این دین را بیازماییم و به همان نتیجه اولیه برسیم، اسلامی که با خشونت متولد شد و با جنگ و خونریزی و تجاوز شکل گرفت، اسلامی که صریحا دستور به قتل و کشتار و بردگی میدهد، چگونه می تواند ملتی را به صلح و آزادی برساند؟

دینی که حتی پیروانش قتل دیگر فرقه های اسلامی را گاه مباه و گاه واجب میدانند با کدام منطق و رویه می تواند نوید بخش آزادی و برابری باشد؟

در این 1400 سال، کدام جامعه را که بر طبق قوانین اسلامی باشد میتوان یافت که نمایانگر صلح برابری بوده باشد؟

در این دین مبین چه حقوقی برای زن در قبال مرد و چه حقوقی برای نامسلمان در برابر مسلمان است؟

تا کی باید به نام الله و نمایندگانش قتل و جنایت رخ دهد و ما پیوسته این رخداد ها را به بد اجرا شدن این مذهب ربط دهیم.

مذهبی که پس از چهارده قرن اجرا، هنوز یک نمونه کوچک ندارد که با انسانیت در تضاد نباشد.

اسلام اسلامست، چه رحمانی، چه طالبانی، چه ناب محمدی

این منزل از پایبست ویرانست

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

هدف جنبش سبز نسخه دومی از انقلاب اسلامی 57 نیست، از آن کثافت همان یک نسخه کافیست

کسانی که در جنبش سبز باورهای اسلامی را به عنوان شعار و الگو قرار می دهند، به چند نکته ظریف باید توجه داشته باشند، انقلاب 57 در شرایطی به وقوع پیوست که مردم در انتخاب مذهب آزاد بودند و اسلام را برای خود برگزیده بودند و اعتقادشان بر اساس تلقین های تبلیغاتی دولت نبود.

انقلاب 57 در شرایطی روی داد که یک مجتهد صحبت هایی بسیار روشنفکرانه را بر زبان آورد که از صحبت های اصلاح طلبان امروز به معیار های آزادی بسیار نزدیکتر بود، و در شرایطی که در همه پرسی 58 اکثریت به جمهوری اسلامی رای دادند اوضاع کار به اینجا کشیده شد.

جنبشی که بنا به حرف خود آقایان تکثرگراست، اما باز هم باید به نماد ها و شعارهای اسلامی متکی باشد و شعاری مانند جمهوری ایرانی ساختار شکن است!

اصلاح طلبان این بار به اسم اسلام رحمانی دوباره سعی در بازگشت به آن دوران را دارند، دوران طلایی خمینی!
این دوستان حاضرند برای بار دوم سعی در پیاده سازی حکومتی دمکرات با قوانین اسلام! بنمایند که تا کنون در هیچ جا اجرا نشده است و خود ایشان نیز یک بار در اجرای آن شکست خورده اند، اما نمی خواهند به دنبال یک حکومت سکولار باشند که در بسیاری از کشور ها پیاده شده و نتایج مثبتی را هم به همراه داشته است.

هنگامی که خمینی دم از جمهوری اسلامی زد، کسی نمی داست چیست، 30 سال زمان برد تا بفهمیم هدف جمهوری اسلامی چیست و به کجا میرود، حال نوبت به اسلام رحمانیست، این بار نوبت به این گونه نو پا از اسلام است تا بر گرده ی رنج دیده این ملت سوار شود.
آزموده را آزمودن خطاست

چرا مذهب؟

مسئله ای به نام مذهب بحث همیشگی جوامع بشری بوده است، از بودا تا اسلام، یهود ، زرتشتی‌، سیک‌گرایی، هندوگرایی و....

به راستی چرا اینقدر مذهب وجود دارد؟

و چرا همه ی ادیان خود را بر حق می دانند؟

چرا برخی مذهب ها از ریشه و پایه بر خلاف یکدیگرند؟

درین مطلب سعی می کنم به دلایل به وجود آمدن مذهب و تمایل بشر به داشتن دین اشاره کنم.

انسان همیشه از گذشته های دور براساس نقص دانش با چند پرسش عمده مواجه بوده است:
1- سرنوشت پس از مرگ




بشر همواره از سرنوشت پس از مرگ خود بی اطلاع بوده است، و هیچگاه نمی خواسته به این نتیجه برسد که مرگ انتهای زندگیست و بودن با مرگ به پایان میرسد، زیرا ازین که زندگی را پوچ و بیهوده می یافت و سرنوشت انسان های خوب بد به یک راه ختم می شد هراس داشت.

همواره تمامی پیامبران ادعای وجود جهان بعد از مرگ را داشته اند و همین ترس از پوچی، تمایل انسان برای تلقین به خود برای فرار از یک حقیقت تلخ است. مانند بیماری که برای آرام کردن درد به مسکن روی می آورد. و مارکس چه زیبا می گوید که "دین، افیون توده است".

در تمامی ادیان زندگی بعد از مرگ یکی از ارکان ان دین محسوب می شود به ویژه در اسلام که پیامبر آن به چشم خود آن را در معراجش دیده است!

2- آسمان و ستارگان چیستند


حافظ شیرین سخن ما نیک می فرماید:

چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش/ زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

بشر تا پیش از قرن 20 و نو آوری های علمی، همیشه به آسمان به چشم حیرت و تعجب می نگریسته است و سوال های بسیاری ذهنش را مشغول می ساخته، هرگاه سر به آسمان بلند می کرده و این چراغ های نورانی را میدیده غرق در تفکر و اعجاب می گشته است.

آسمان و ستارگان و خورشید و ماه.

علاقه انسان برای ربط دادن زندگی به طالع و ستارگان هم از همین تفکر به وجود آمده است و در اکثر ادیان این ارتباط بین انسان و کائنات وجود دارد، از کاهنان مصر تا راهبان قوم مایا، اغلب ادیان ادعای آمدن از آسمان و یا آگاهی از اسرار آن را داشته اند.



3- احساس لزوم برقراری عدالت(آمدن منجی)



عدم وجود عدالت در زندگی همیشه برای انسان سوالی بزرگ بوده است، چرا افراد نیکوکار و بد کار به سزای عمل خود نمی رسند، این احساس، لزوم وجود یک منجی را برای برقراری این عدالت ضروری می داند و مذهب باز هم برای این سوال جوابی در آستین دارد، وجود یک ناجی در مذهب های گوناگون،به ویژه ادیان ابراهیمی دیده می شود.

جمع بندی که از موارد فوق می توان داشت اینست که تمامی مذاهب برای بشر سخن از پدیده هایی می دهد که آن را نمی توان اثبات کرد و صرفا جهت تسکین درد کاربرد دارد، با پیشرفت های علمی امروزه تا حد زیادی اطلاعات بشر از آسمان زیاد شده است ولی همچنان این ادیان با تکیه بر سوالاتی که هیچ جوابی برای آنها نیست به راهشان ادامه می دهند و پیروانشان را تخدیر می کنند.

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

چگونه به حکومت اسلامی واقعی برسیم!

در راستای رسیدن به حکومت باب میل اصلاح طلبان و دستیابی به اسلام ناب محمدی، موارد زیر توصیه می گردد:
مواد اولیه:
1000 عدد شمشیر : جهت بریدن سر مخالفان
5 کیلومتر طناب: برای دار زدن م بستن دست و پای زن و بچه مخالفان
تخت خواب برای همبستر شدن با اسرا و کنیزان: احتیاجی نیست، روی زمین هم می شود همان کار را کرد
1 تن قلوه سنگ: جهت سنگسار(از سنگ ها می توان دوباره هم استفاده کرد)
عروسک: برای اغفال دختر بچه های 9 ساله (اگر نبود از همان شمشیر می توان استفاده کرد)
آفتابه: به میزان لازم
100 عدد مزدور: جهت گرفتن پول خمس و زکات و امور خلافت
20 عدد قرآن: جهت یاد آوری مسئولیت های محوله به مسلمانان (به بیش از 20 عدد احتیاجی نیست، در یک حکومت اسلامی ناب، تعداد با سواد ها کمتر از 20 نفر خواهد بود)

نحوه ی شروع :
ابتدا به اسم آزادی خواهی و دمکراسی نظرات خود را بیان می کنیم (کمی تند تر از خمینی) و ادعا می کنیم همه در ابراز عقیده آزادند و شعار های مذهبی مانند الله واکبر را به بهانه اتحاد به عنوان شعار اصلی جا می اندازیم، (این قسمت از کار حتما باید با تقیه پیش برود)
پس از پیروزی ادعا می کنیم که همه ی مردم خواستار حکومت اسلامی به شیوه ناب محمدی می باشند و برای اثبات هم یادآوری شعار الله و اکبر را می نماییم.
پس از به قدرت رسیدن دیگر احتیاجی به تقیه کامل نیست و فقط در موارد لزوم از آن استفاده می کنیم!
تمام مخالفان را به دستور قرآن از دم تیغ می گذرانیم، احکام الهی مانند سنگسار و قطع دست و پا را اجرا می کنیم. قانونی را تحت عنوان حمایت از خانواده ثبت می کنیم که مردان بتوانند چند همسر داشته باشند.
ارگانی مشابه بسیج ایجاد می کنیم و با فراهم اوردن شرایط مطلوب برای اعضا آن ها را در همه جای کشور مستقر می نماییم تا پاسدار ارزشهای اسلامی باشند
حاکم شرع هفته ای یک بار با تازیانه به کوچه و بازار می رود تا حدود اسلامی را اجرا کند.
دانشگاه ها را تعطیل می نماییم.(آگاهی دشمن اسلام است)
اینترنت را سانسور می کنیم تا جوانان به گناه آلوده نشوند(اولویت با سایتهای سیاسیست!).
با فراهم آوردن این شرایط به حکومت ادامه می دهیم و منتظر ظهور امام زمان می نشینیم.
و من الله توفیق!